یه اتفاق بد.......
سلام به عزیزای دلم سلام به دخترای گلم چی بگم از شیطونی پشت شیطونی ماشاالله انقدر شیطون شدید که میترسم یه لحظه تنها بمونید چند روز پیش فاطمه حسنا را گذاشتم توی گهواره تا بخوابه اونم بلند شد داشت بازی میکرد که یه دفعه از تو گهوارش افتاد الهی بمیرم برات خیلی گریه کرد بعد خوابید فرداش دیدم هرچی شیر میخوره بالا میاره به دکترش که زنگ زدم گفت سریع ببردیش بیمارستان بابایی سریع شما را برد بیمارستان ازت یه سی تی اسکن گرفتن گفتن شب باید بمونه اون شب شما را تو بیمارستان بستری کردن خیلی شب بدی بود برای من بود بابایی اون شب تا صبح کنارت بوده وقتی به دستای کوچیکت داشتن سرم میزدن بابایی خیلی گریه کرده دختره نازم انشالله دیگه هیچ وقت...
نویسنده :
عارفه (مامان دوقلوها)
15:37