مامان و نی نی ها

یه اتفاق بد.......

1392/3/9 15:37
1,158 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به عزیزای دلم سلام به دخترای گلم

چی بگم از شیطونی پشت شیطونی ماشاالله انقدر شیطون شدید که میترسم یه لحظه تنها بمونید

چند روز پیش فاطمه حسنا را گذاشتم توی گهواره تا بخوابه اونم بلند شد داشت بازی میکرد

که یه دفعه از تو گهوارش افتاد الهی بمیرم برات خیلی گریه کردبعد خوابید

فرداش دیدم هرچی شیر میخوره بالا میاره به دکترش که زنگ زدم گفت سریع ببردیش بیمارستان

بابایی سریع شما را برد بیمارستان ازت یه سی تی اسکن گرفتن گفتن شب باید بمونه اون شب شما

را تو بیمارستان بستری کردن خیلی شب بدی بود برای من بود بابایی اون شب تا صبح

کنارت بوده وقتی به دستای کوچیکت داشتن سرم میزدن بابایی خیلی گریه کرده

دختره نازم انشالله دیگه هیچ وقت مریض نشی

الان دیگه شما دوتا قشنگ چاردستوپا میکنید و دستتون به همه جا میگیرد تا بلند بشید

و راه بریدالهی فداتون بشم کی بشه که راه برید

اینم چندتا عکس از شما دوتا فرشته

این عکس هفته پیش توی گلزار شهدا گرفتیم

اینم شما دوتا فسقلی شیطون در حال روزنامه خوندن

پسندها (1)

نظرات (5)

هنگامه
10 خرداد 92 18:47
الهی بمیرمالان حالش خوبه مامانی؟ ماشاا...به قندعسلات خیلی نفسن. اسفند براشون دود کن مامانی
فاطمه خانوم مامان ریحانه خانووم
13 خرداد 92 15:03
خیلی مراقب باشید خیلی هم اسفند دود کن و صدقه بذار کنار
مامان ایمان
13 خرداد 92 21:16
واییییییییییییی عزیزم الهی بگردم مامانی تو رو خدا مواظبشون باش انشالله دیگه مریض نمیشننننن می بوسمتوننننننننننننن
مرجان مامان پریساجون
23 خرداد 92 0:13
فداش شم.مواظب این دو دسته گل باش
مامان مهدی
13 شهریور 92 16:21
مواظب فرشته های کوچولوت باش خسته نباشی