چند تا کار تازه....
یه سلام به گرمی افتاب تابستون
بله دیگه شما دوتا وروجک چند تا کار تازه یاد گرفتید
فاطمه ثنا قشنگ میگه ددددد و برای خودش اواز میخونه
فاطمه ثنا وقتی یه اهنگ میاد اگه بهش توجه نکنی دست دسی میکنه و دست میزنه
فاطمه حسنا هم وقتی ناراحت و خوابش میگیره تو خونه راه میره و ماماماما و بابابابا میکنه
الهی مامان قربونون بره که انقدر بامزه شدید
چند روز پیش فاطمه ثنا مریض شد و پنج روز بود تب میکرد و تبش پایین نمیامد چند بار دکتر بردیمش
فایده نداشت خیلی گریه میکرد و بهنونه میگرفت از دیروز هم بدنش دونه های قرمز ریخت بیرون خیلی
ناراحت بودم که سرخک نباشه بعد که به دکترش زنگ زدم گفت چیزی نیست به خاطر تب
شدیدی که داشته خوب میشه بعد دو روز الحمدالله الان خیلی بهتره
واینکه برای اولین بار چند روز پیش چهارتایی سوار موتور شدیم
خیلی عالی بود بابایی حسنا را گذاشت تو اغوش و منم ثنا را بغل کردم البته فقط یه مدت کوتاه
ساکت هستید بعد شروع میکنید به گریه کردن ولی خدا را شکر که خیلی بهتر شدید
فرشته ها بدونید که منو بابایی خیلی داریم برای شما وقت میذاریم و منو بابایی از خیلی از تفریحاتمون
میگذریم تا شما اذیت نشید خیلی جاها نمیریم چون میدونیم شما گریه میکنید و اذیت میشید منو و
بابایی فقط ارامش شما را میخوایم
منو بابایی عاشق شما دوتا هستیم
این گلم تقدیم به شما و بابایی