چند روزی که نبودم
سلام دوست جونی ها
ما خوبیم نی نی هام خوبن
این مدت نبودیم اما به همه دوستان سر میزنیم و حواسمون هست به همه دوستان.
سه شنبه هفته پیش نوبت دکتر داشتم رفتموقتی رفتیم تو مطب گفتن خانم دکتر رفتن خارج از کشور
برای تعطیلات تابستونی و نیستن وای باز من باید دکترم عوض کنم
خلاصه دکتر مون عوض کردیم و این دکتر جدید یه دارو جدید به ما داد ما هم داروها را خوردیم.
فرداش دیدم بدنم عفونت کرده و همش تب دارم عرق میکنم و خیلی بی حال شدم گفتم
یه زنگ به دکترقبلیم بزنم بهش بگم اینجوری شدم وقتی بهش گفتم سریع گفت بیا مطب رفتم و گفت
عفونت کرده بدنت وای عفونت سر تون درد نیارم چندتایی قرص داد و گفت بخور تا
هفته دیگه ببینم وضعیتت چطوری شده.
وای دوستان اصلا نمیتونم کار کنم همش تو خونه هستم دلم گرفته از تنهایی بیرونم میرم راه نمیتونم
برم زود خسته میشمو شروع میکنم به غرغر احمد جونی نمیدونه دیگه با من چیکار کنه چون
همش غرغر میکنم انقدر بیرون نرو انقدر پای کامپیوتر نشین چت کن چرا این
خونه انقدر کثیف جارو کنخودتونم باشید خسته میشید دیگه انقدر یکی غرغر کنه
الان کلی لباس داره که فردا باید کنم اصلا انگار جون ندارم فقط دعا میکنم زود تموم بشه این
وضعیت.دوست جونی های عزیز نمیدونم دکتر رفتم بهم گفت نی نی ها لاغرن و هنوز جنسیتشون
مشخص نمیشه شکمم خیلی کوچیکه خیلی میترسم از الانم دارم ورم میکنم صبحها انقدر صورتم
ورم کرده که چشمام باز نمیشه خیلی زشت شدم تو دلم میگم بیچاره احمدجونی چی
میکشه دوستان همگی ما رو دعا کنید.